بی بهــــــــــانه

حرفای دونفره...فقط با خدا!
بی بهــــــــــانه

این دیده نیست لایق دیدار روی تــو

چشمی دگر بده تا تماشا کنم تو را

پیام های کوتاه

نمیدانم بهار از خانه ی تو چقدر فاصله دارد

شاید کوچه ی بغلی،

شاید خانه ی بغلی،

شاید هم هین حالا کاسه ی آش به دست، پشت درب خانه ایستاده باشد، کوبه را در توی دستش، یک ضربه که میزند از جا میپری، چادر گلگی را روی سرت می اندازی و میدوی تا دم در...

اما بهارِ خانه ی من، خیلی وقت است که گم شده

نمیدانم در کدام کوچه و پس کوچه آواره است،

کدام خانه را اشتباهی رفته و کجای این دنیای فریب منزل کرده است،

هر چه که هست بی تو زمستان شده ام

بی تو از هر اتفاق خوب میترسم

بی تو تاریک است، بی تو زمستان است، بی تو غم میبارد از سقف این خانه...

هیــــــــــــچ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">