می دانم
روزی می رسد
که دوان دوان به تو می رسم
بی هیچ خجالتی
در آغوشت گم می شوم
صورتم را به سینه ات می چسبانم
من گریه می کنم
و تو
باز هم با همان لبخند همیشگی
با همان آرامش
نگاهم می کنی
فقط یادم بماند
این بار قولی بگیرم
که کنارم باشی
به وزن تمام روزهای نبودنت!
+باران می بارد و من یک بار هم سمت پنجره نمی روم! تمرین سنگ شدن می کنم...