هر چه می کنم
که کم نیاورم
که تو بشوی تمام من
که از شر این بغض های آنی خلاص شوم
باز هم
یک پای دلم می لنگد آقا...
هوایی می خواهم
از جنس حرم
آبی از سقاخانه
نمازی از سر شوق
سلامی از ته دل...
تشنه ی یک نگاه رئوفانه ات هستم مولاجان
پناهگاه امن من تویی یا ابالحسن!
+ مادر و پدر، ستون ها خانه اند، امان از روزی که نباشند...
+ زمان چه ساده می گذرد، و از میان آلبوم عکس ها،
می گوید "ممکن است فردا هم حسرت آدم های امروز را بخوری"
+ هوایی میشم، وقتی میبینم هوامو داری...