شاید همیشه
در رویاهایت
روز مرد را به کسی تبریک گفته ای
که هر شب خطی برای تو می نویسد
و در تمام نوشته هایش
تو را "بانو" خطاب می کند
مردی که تمام عاشقانه هایش را
تقدیم به تو می کند
مردی که...
اگر امروز،
از خستگی،
ادبیات دیگری داشت
یادش رفت شبی، خطی...
تو همان "بانو" باش
تو عاشقانه هایش را
از نگاهش،کارش، تلاشش بخوان
مبادا ناشکری کنی!
تو هنوز برایش بنویس،
و یادت نرود
پایان اسمش
از میم مالکیت استفاده کنی!
شاید دیروز
روز مرد
دستان پینه بسته ی مرد بوسیدنی بود
اما امروز
چشمِ پاکِ و با حیای مردِ زندگیت را ببوس...
در این بازارِ گناه، چشم هایش را، از آنِ خودت کن...
+ حرف هایی به دوست...
+ بی تفاوتی، درد زندگی بیشترِ ما آدمها!