کسی چه میداند
خدای من شاعر است!
به هر سبکی شعر می گوید
غزل، قصیده، رباعی، شعر نو...
به گمانم باران غزل باشد،
غزل عشق خدا
شاید شکوفه، درخت، ابر
همگی شعر باشند...
+ باران می بارد، وقت بارش باران، وقت استجابت دعاست
نمیدانم، غزل امروز، به حرمت کدام چشم و دست و دل میبارد
هر چه هست، نازمان را میخرند...
این بار بیا، تو برایم دعا کن، همان دستهای مهربانت را به آسمان بگیر
مثل همیشه مرا بسپار به خدا...
راستی، انگشتر عقیقت به دست برادر غریب است...