بماند
اینکه هنوز هم حسرت دیدن ضریحت را به دل دارم
اما من
به همان یک نگاه از دم در به حریمت دل خوشم
من دلخوشم به اینکه شما باب الحوائجی!
من به آقازاده تان دلخوشم
دلخوش که نه
اصلا من کبوتر جلد حرم آقازاده تانم...
دختر جانتان را با جان و دل دوست دارم
قم را
نه به هوای گرمش میشناسم
نه به آب شورش!
قم برای من، آستان مقدس بانویی است
که فاطمه بودن را در گوش من زمزمه می کند!
حالا که حریم رضایت باب الجوادی دارد که زائر را پس نمیزند
امشب می خواهم از باب المراد تو وارد شوم آقا
آقا به جان مادرت...
+ آقای خوبم، سرت سلامت، آجرک الله یا بقیه الله...
+ خوش بحال کتاب های نمایشگاه کتاب!
آقا روی سر خیلی هایشان دستی کشید،
همان دست مجروح پدرانه ی دوست داشتنی... (اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای)
باسلام .
رویش معرفت ؛ وبلاگی برای آشنایی بهتر با رشته علوم انسانی.
سری به وبلاگ ما بزنید:http://rouyesh790.blog.ir/
درضمن ممنون از وبلاگ خوبتون