این شب ها
به هزار نام صدایت کرده ام
و باز ندانسته ام کیستی؟!
هر چه هست
تو تنها پناه منی...
یَا مَلْجَئِی عِنْدَ ضْطِرَارِی
بیا به داد دلم برس
که در اضطرار بی امامی گیر کرده ام!
این چشمهایم، امامِ ندیده را عاشق است
بیا کمی آرامم کن
مثل مادر که دعوایم میکرد و خودش در آغوشم میکشید...