این شبها
میان روضه هایت گم می شوم
گاهی زهیر میشوم و فراری از کاروانت
گاهی حر میشوم و آب میبندم...زبانم لال
گاه غلام سیاهت "جون" می شوم
گاهی ام وهب
گاه سه ساله
گاه ...
دلخوشم به رویایم
که نه شمرم و یارش که شمشیر کشم
نه کوفیم که خموش باشم
نه حتی مختار و صائب و کیان که دیر رسیدند
دلخوشم آقا
به خوبی تو
به نان حلال بابا
به یا حسین های مادر
دلخوشم آقا
به اشک این شبها
دلخوشم آقا
حتی به عمود پایین آمده ی خیمه ی عباس...
+ دستم بگیر که آب از سرم گذشت...
+ هواتو کردم...
+ نمیشناسم آنکه تو را نشناسد...