امروز برف بارید
آروم و پیوسته
زیاد نبود
اما زمین سفید شد
یه دست و دوست داشتنی
گرچه اینجا رو دیگه دوست ندارم
اما سفیدی یه دست جذابیت خاصی داره
امروز خوشحال بودم
حالم خوب بود
نه از اون خوبا که بالا پایین بپری و جیغ و ویغ کنی
نه از اون خوبا که قهقهه بزنی
نه از اون خوبا که از خوشحالی پرواز کنی
یه خوب خاصی!
یه خوب که فکر میکنه از آسمون داره مروارید میباره!
یه خوب که گذشته و غمش رو زیر این برفا رها کرده
یه خوب که میره توی حیاط و تنهایی
با همین یه ذره برف
آدم برفی میسازه :)
شال گردنشو میندازه گردن آدم برفی کوچولو
یه خوب که با آدم برفی خودش حرف میزنه...
+ مثلا جای تو خالی نیست
مثلا جای رفتنت درد ندارد
مثلا یادم رفته که نیستی...