بابایش تازه از راه رسیده بود
گفت از سوریه آمده
گفتم مدافع؟
گفت خوش بحالش...
دختری که به حال بابا غبطه می خورد!
+ مدام به خودم می گویم،
اگر بودی و آن درد لعنتی نبود
لحظه ای مکث نمی کردی
مثل همان سال ها،
راه شهادت باز شده بابا، کجایی؟
بابایش تازه از راه رسیده بود
گفت از سوریه آمده
گفتم مدافع؟
گفت خوش بحالش...
دختری که به حال بابا غبطه می خورد!
+ مدام به خودم می گویم،
اگر بودی و آن درد لعنتی نبود
لحظه ای مکث نمی کردی
مثل همان سال ها،
راه شهادت باز شده بابا، کجایی؟