بی بهــــــــــانه

حرفای دونفره...فقط با خدا!
بی بهــــــــــانه

این دیده نیست لایق دیدار روی تــو

چشمی دگر بده تا تماشا کنم تو را

پیام های کوتاه

خیلیا شهرزاد رو دیدن،

و همگی اتفاق نظر دارن که شهرزاد قصه عشاقه!

نمیخام بدبین باشم

با لحظه لحظه های همچین فیلمایی میشه زندگی کرد،

اما یه چیزی هست که دوستش ندارم،

توی هر سکانس فیلم حس انتقام موج میزنه،

همه دنبال انتقام گرفتن هستن،

حتی فرهاد!

فرهادِ ساده ی عاشق دوست داشتنی هم

دنبال انتقام دوستانش و دکتر مصدقه!

حتی قباد

که انگار تازه به زندگی برگشته،

شخصیت جالبیه،

با روحیه ی لطیفش، غرور شکسته ش

و فرار از زندگی دوست نداشتنی که بزرگ آقا براش درست کرده

وقتی میگه من تا حالا اینجوری نشدم، ینی عاشق نشدم

آدم باورش میشه...

حتی شهرزاد

که داره نفرت از بزرگ آقا ها رو به بچه ش میفهمونه!


قصه ی عشق این فیلم قشنگه،

اما بی اعتمادی!!!

آدم به همه ی شخصیتای فیلم شک میکنه،

آدم به همه ی قصه ها شک میکنه

به دستی که پشت ایناس...

نمیدونم،

ما که نچشیدیم طعم عشقو

نبودیم مثل شهرزاد و فرهاد که عاشقی تو وجودمون باشه

شایدم یه روزی مثل قباد خدا وسطِ بدِ روزگارمون،

یه شهرزاد بهمون هدیه کنه،

یه شهرزاد که دوباره ذوق شعر و قصه مون رو هم زنده کنه

یه شهرزاد که...


    + آدما ساده عاشق میشن، قصه ی فرهاد و سادگی هاش راسته، قباد و دلباختگیش راسته، اصغر دربه در و عاشقیش راسته!

       نگاه نمیکنه تو کی هستی، اون کیه، یه راهی پیدا میکنه، نفوذ میکنه به ته قلبت،

       جایی که هیچ وقت نمیتونی دستشو بگیری و بندازیش بیرون...

هیــــــــــــچ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">