از همان بچگی
از بچه های لوس
که با کوبیدن پا و داد و بیداد حاجتشان را میگرفتند
خوشم نمی آمد
وقتی آنچیز که میخواستم، نمیشد
گریه میکردم
یک گوشه ای
ساکت میشدم
نهایتش لجباز میشدم
هنوزم هم!
با اینکه میدانم
آنکس که صدایش بلندتر است،
پا میکوبد
قاطعانه چیزی میخواهد
به خواسته اش میرسد
و من، و خیلی ها مثل من
در همان نگاه، سکوت و لجبازی
گیر میکنند
گیر میکنند...
+این شبها را دوست ندارم...