عجب چله ی غریبی بود!
هشت به هشت!
ما که گمان می کردیم جز خودمان و دوستانمان
کسی این پیامها را نمیخواند
و فقط دلمان خوش بود که انگار خودمان داریم زائر میشویم
حالا همان ها که فکرش را نمیکردیم
چقدر حالشان خوب تر شده بود،
چقدر زائر تر
چقدر این بار، با تو یک جور دیگر بودند
یک جورِ دوست داشتنی تر!
چقدر تو خوبی!
+ مرا یک جورِ دوست داشتنی تر بخواه،
یک جوری که بدانم، ببینم، بفهمم، اول و آخرش خودتی...