بی بهــــــــــانه

حرفای دونفره...فقط با خدا!
بی بهــــــــــانه

این دیده نیست لایق دیدار روی تــو

چشمی دگر بده تا تماشا کنم تو را

پیام های کوتاه

چه خوب که در این آشفته بازارِ خاطرات

بی نت شده ام!

لااقل دلتنگی هایم را روی کاغذی مینویسم و بعد مچاله و دور...


مثلا چه اهمیتی دارد  که بنویسم دو سال را بدون او تحویل کرده ایم

سال قبل سر بر شانه ی دوست، کلّ حدیث کسایم اشک بود

امسال در آغوش برادر، زیرِ نگاهِ پرمهرِ پدرانه اش...

صد سال هم که بگذرد لذتِ آبِ چهل یاسینی که تو می آوردی را فراموش نخواهم کرد

صد سال هم که بگذرد قدم هیچکس به اندازه ی تو برایمان خیر نخواهد بود، وقتی که از مسجد می آمدی و اولین زنگ خانه را تو به صدا در می آوردی

نوروز بدونِ تو تلخ است...


   + هرچقدر هم بگوییم قضا و قَدَر و قسمت و حکمت، باز هم هیچکس برایمان تو نمیشود...

هیــــــــــــچ

نظرات  (۱)

۰۷ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۶ نشان بی نشان
 بازگشت همه به سوی اوست.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">