کلا عادت به انجامِ آهسته و پیوسته ی هیچ کاری ندارم!
این بی جنبگی شامل کتاب خوندن هم میشه
نه به هفته هایی که میگذره و رنگ کتاب غیر درسی رو نمیبینم
نه به روزایی که پشت سر هم کتاب میخونم و عشق میکنم،
پدر، عشق و پسر عالی بود
سید مهدی شجاعی جنس حرفاش زمینی نیست
وقتی نوشته هاشو میخونی از قید زمان و مکان و خارج میشی
کنترل چشم هات رو هم نداری
این کتاب برات روضه میخونه
یه روضه ی احساسی عمیق
از شاهزاده ای که فقط شنیدی جوان بود و شبیه پیغمبر!
+ دلم میخواد تمام اطرافیانم این کتاب رو بخونن و عاشورا رو یه شکل دیگه حس کنن،
حیف که خیلیا حتی فرصتِ خوندنِ این قلمهای متفاوت رو به خودشون نمیدن و مدام کنار میکشن
لعنت به تلگرام و اینستاگرام و رسانه های کذاب...
+ اونقدر هوای نوشته های استاد شجاعی زد به سرم که نشستم رزیتا خاتون رو هم دوباره خوندم،
چقدر بیانه هاش شیرین و تلخه! شیرین از باب مزاح و طنز و تلخ بابت حقیقت تلخی که داره...