پونصد و شونزده صفحه اراجیف ضد و نقیض و مغرضانه ش رو خوندم و خیلی جاها خندیدم و اکثر جاها حسابی فحش هم دادم :) هم به شاه و درباریان افسار گسیخته ی ندید بدید! هم به فریده دیبا! خانوم دیبا خوانندگانِ کتابش رو چی فرض کرده که این چرت و پرت هارو نوشته؟!البته از لحاظ اینکه هم دیگه رو لو میدن توی کتاباشون بد نیستا ولی خب لااقل دروغی که یه جا گفته چند صفحه بعد برعکسشو نگه... بالاخره نفهمیدیم محمدرضا گوشت قرمز نمیخورد و به جاش ماهی میخورد یا اینکه از ماهی و خاویار متنفر بود و با بوی اون بالا میاورد!... گرچه به درررک!
جالبه که وقتی از اشرف و رفاقتش با مردها حرف میزنه اون رو تنوع طلب و بی حیا
میدونه و همسر خودش رو هم که زن صیغه میکرده کثیف میدونه اما وقتی فرح با دوستانش تا نیمه شب کنار دریا و چه و چه هستن اشکالی نداره و همچون برادرانِ فرح هستن!!! الان این مرحوم انتظار داشته با این کتاب ما دلمون بسوزه و بگیم عخخخییییی.... طفلیا آواره شدن...حقشون نبود...چقد سختی کشیدن!!!؟؟؟
هی هم میگه اموال خودِ فرح!از کجا آورده؟ارث پدری که نداشت، بعد از دانشجویی کار هم که نکرد، مگه غبز از اینه که با اموال مردم اونقدری در خارج از کشور سرمایه گذاری کرد و اونقدری موقع رفتن با خودش برد که به گفته ی مادرش خیلی از درباری های فراری از جیب فرح گذران زندگی میکردن و تا هنوزم تونسته در رفاه کامل زندگی کنه!؟
+دخترم فرح، بنظر من اراجیفِ یک بی سوادِ مسن و آلزایمریِ خاله زنک هستش!
+فک کنم احمدی نژاد بگم بگم رو از اینا یاد گرفت!هی اشرف فرح رو لو میده مامان فرح اشرف رو :))))