بی بهــــــــــانه

حرفای دونفره...فقط با خدا!
بی بهــــــــــانه

این دیده نیست لایق دیدار روی تــو

چشمی دگر بده تا تماشا کنم تو را

پیام های کوتاه

فراموشت می کنم خدا

کربلا،

دوباره تو را یادم می آورد...

هیــــــــــــچ
قهر می کنم خدا

کربلا،

دوباره آشتیمان می دهد چه خوب...

هیــــــــــــچ

اصلا آقا که تو باشی،

من هم می شوم دیوانه ی حریمتــــــــــــ

صبح به صبح سلام به تو

شب به شب چشم در چشم تو...

یادت که هست قرارمـــــان؟

ماه بالای گنبدت بود

گفتم بعد از این

ماه نشانی تو...


گرفته ام،

یک حرم مهمانم نمی کنی رئوفــــــــــــ؟

هیــــــــــــچ

گاه

مرگ،

می شود

احلی من عسل


مثل حالا...

هیــــــــــــچ

یک جـــــایی

آن دورتـــــــــــرها

برایم نگهـــــــــــدار

خـــــــــــــــدا...

این نزدیکی ها

هوا بدجور پس است...

هیــــــــــــچ
از دور تو را
دوست دارم

بدون دلیل

تنها
دوستت دارم
از دور


  + لعنت به تمام عاشقانه های دنیا،
     لعنت به تمام چشم ها،
     چشم های عاشقِ رسوا!
هیــــــــــــچ
دلتنگی یعنی همه باشند
جز او،
هیچ کس را نخواهی
جز او...




+ قبول کن فردا دیر است خدا،
   حرف "هیچ وقت" را که اصلا نزن!
هیــــــــــــچ
وقتی می دانم نوشته هایم را نمی خوانی،
چه اصراری به نوشتم دارم؟
تو نخوان اما،
من که می شناسمت،
حس می کتی نوشته هایم را،
و هوای بارانیم را...



 + تو رو آرزو نکردم، ته تنهایی جاده
    تو رو آرزو نکردم، این یعنی نهایت درد...
هیــــــــــــچ

دستمو بگیــــــــــــــــــر،

نــــــذار اشتبــــــــــاه برم :(


+دارد می شکند باورهایم خدا!

 می بینی مرا؟

 می شنوی گریه ام را؟

 حس می کنی تنهاییم را؟

 دارد می شکند باورهایم...بیا و معجزه ای... بگذار برگردم به روزهایی که باور خیلی چیزها را...

 مخصوصا نگاهت را!

 باورم را می خواهم خدا، تو را می خواهم، نشکن مرا، باورم را...


+چیز زیادی نمی خواهم، فقط یک "تو" در زندگیم... همین

هیــــــــــــچ
ساده ی ساده،
 دوستت داشتم!
 طوریکه فکرش را هم نمی کردم!


+کسی نمی فهمد این روزها، که سرد نیستم من، فقط یک "تـــــــــو" کم دارم!

هیــــــــــــچ

همه چیز سر جایش خدا...

چند لحظه حکمت و قسمتت را بگذار کنار،

می خواهم برایم فقط رحمن باشی و رحیــــــــــم...

برایم کریــــــــــــــــم باشی، مهربان ترین باشی فقط!

کمی بزرگیت را فراموش کن، بنشین کنارم...

چیزی نیست، فقط می خواهم کسی در فاصله ی کمتر از 5 سانتی من بنشیند و مرا بفهمد، همیــــــــــــــــن!


+قبل تر ها فکر می کردم تنهایی یعنی کسی در خانه نباشد!!!

هیــــــــــــچ

احساست که یخ بزند

نه با باران بهاری و نه با آفتاب گرم تابستان،

جان نمیگیرد،

جان نمیگیرد،

جان نمیگیرد!



+دارد یخ میزند "احساسم"...

هیــــــــــــچ
چقدر دلتنگ لحظه ای هستم
 که یک ملافه ی سفید پایان دهد
 به تمام بغض ها و خستگی هایم!


+ چقدر بده تموم تنهاییت با فیسبوک و بلاگ و جملک و لاین و ویچت پر بشه! ولی حتی توی یکی از اینا یه "دوست" نداشته باشی که حرفاتو بهش بگی!
هیــــــــــــچ
این طور که نمی شه! من بشینم اینجا واس تو حرف بزنم تو هم بگی من حرفامو توی کتابم گفتم!
قشنگ بیا بشین اینجا پیش من گوش کن به حرفام... توی چشمام نگاه کن و بپرس چیزی شده؟ از چیزی دلخوری؟ بذار یه کم پیشت گریه کنم!
بذار بگم دلم خیلی پره! بذار بهت بگم چقدر دلم از آدم خوبات گرفته!
هیــــــــــــچ