همیشه یادت باشه
آدم اگه دنبال تغییره
اگه میخاد احوالش عوض شه
باید باید باید به فکر یه وضعیت بهتر باشه
هیچ وقت وضعیتی نداریم که بگیم هر حالتی از حالای من بهتره
همیشه هم بدتری هست، هم بهتری
حال خوب بخواه
به هر وضعیتی تن نده
خدا جان، حول حالنا الی احسن الحال
+ طلاقش فقط به خاطر این بود
که فکر میکرد بهتر از این براش پیش نمیاد
چمشاشو بست
گرفتار فتنه ها شد
خدا جان، الامان...
بعضی آدما هستن
هیچ سهمی توی زندگیت ندارن
یهویی میان
یهویی هم میرن
نه میشناسیشون
نه میشناسنت
نه علاقه ای بهشون داری
نه علاقه ای بهت دارن
ولی اینگار که مدام هستن
سایه شون، حرفشون...
علم ریاضی هم با تکرار و تعمیم، مسائل رو اثبات میکنه
وقتی "نمی تونم" ها تکرار میشه یعنی "نمی تونه"
شاید تنها وظیفه ی تو، دادنِ فرصته
که خودشم باورش بشه نمی تونه!
+ بعضی بی احترامی ها به صورت implicit هست.
+ چ خوبه که آدم به تو مطمئن باشه خدا، این حس خوب رو دوست دارم!
مولای یا مولا انت الجواد وانا البخیل وهل یرحم البخیل الا الجواد...
مناجات مسجد کوفه هم باشد
باز
دلم هوای باب الجوادت می کند یا امام رئوف
هوای سلام و یک قطره اشک از سر شوق
شوق بازگشت به آغوش شما
هوای امین الله خیره به گنبد
دلم هوای قسم های دم پنجره فولادت کرده
"آقا به جوادت قسم... "
از همین راه دور سلام مهربانم
"حاج اسماعیل دولابی :
خیلی نگو من گناهکارم.
هی نگو من گنهکارم. این را ادامه نده تا خودت هم به این یقین برسی.
روی صفات خوب و کارهای خوبت کار کن تا روی اونها به یقین برسی.
معصیت را به یقین نرسان.
ایمان را به شک تبدیل نکن.
تاثیر زبان اینست که اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره ام و عادت کنی، اوضاع خیلی بی ریخت می شود...
همیشه بگویید الحمدلله، شکر خدا.
بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی.
اگر پکر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله.
آن وقت غمت را از بین می برد..."
الحمدلله خدا جان
الحمدلله که هستی و هوایم را داری
هر چه از نگاه اینان میگریزم
به نگاه تو مشتاق ترم خدا
قدری خریدارانه مرا نگاه می کنی؟؟؟
+ "هرکه حرف حق زند؛سیلی خورد"، دوست جان گفت، راست گفت!
دلم برای تو یک عمــــــر قاصـــدک چیده است
نگو که چشم تو هم سوی آسمان خیره است
اگـــــر چه دیده ی من همیشـــه غـــــــم دارد
به پای تو یک کهکشـــان ستاره ریسیده است
ببین ستـــاره ی بختــــم به چشمکـی خنـدیـد
همان که آمـدنت را به چشـــم دل دیــده است
نگـــو، نگـــو خـــرافه گرایی دچـــار تردیــــــــدم
ز آسمــــــان و زمیـــــن در فشـــار و تهدیـــــدم
همـــــه در انتـــــــظـار یک نویــــــــد و بهـــــــــار
خوش آن دلی که در این دشت قاصدک دیده است
می گویند جایی هم هست
بعد از کلی دویدن
می ایستی
سرت را به پایین میندازی
و آرام میگویی
"بیخیال، دیگر نمی شود..."
بیخیال،
زورم نمیرسد خدا،
زورم به خودم نمیرسد،
من اگر "من" باشم
همیشه گیر می کنم خدا
بیا و کمی هم "تو" باش
یا عماد من لا عماد له
تنها تکیه گاهم تویی
به کدام نام صدایت کنم
که بیایی، دست روی سرم بکشی...
+ شنیده ام برای نگاهت نام "حسین" کافیست، الهی بحق حسین!
+ دلم روزهای قشنگ می خواهد خدا، مرا به خودم وا مگذار...
دوست جان عزیز برایم فال گرفت،
تعبیر هم،
تفسیر هم،
تایید هم کرد!
خدا بخیر کناد!!!
تعبیر :
بزرگان درست گفته ان که دل به دل راه دارد و شما مطمئن باشید که او هم به شما فکر می کند. گره از ابروانتان باز کنید که کارها بر وفق مرادتان پیش می رود. ذات خوبی دارید و ایمانتان قوی است پس فرشتگاه به شما کمک می کنند. شب را به خواب نگذران که وقت خوبی برای عبادت است همراهانتان بیشتر کارها را دشوار می کنند حلقه ی اقبال به سوی شما می آید
+ از برای جناب حافظ، هر نیتی کنی تعبیرش همان عشق و عاشقی است!...والا...
+ نماز شب، نسخه ی سنگینی است برای من، گر چه بیدارم، گرچه یاد نماز شبهای یک خوبم...
بماند
اینکه هنوز هم حسرت دیدن ضریحت را به دل دارم
اما من
به همان یک نگاه از دم در به حریمت دل خوشم
من دلخوشم به اینکه شما باب الحوائجی!
من به آقازاده تان دلخوشم
دلخوش که نه
اصلا من کبوتر جلد حرم آقازاده تانم...
دختر جانتان را با جان و دل دوست دارم
قم را
نه به هوای گرمش میشناسم
نه به آب شورش!
قم برای من، آستان مقدس بانویی است
که فاطمه بودن را در گوش من زمزمه می کند!
حالا که حریم رضایت باب الجوادی دارد که زائر را پس نمیزند
امشب می خواهم از باب المراد تو وارد شوم آقا
آقا به جان مادرت...
+ آقای خوبم، سرت سلامت، آجرک الله یا بقیه الله...
+ خوش بحال کتاب های نمایشگاه کتاب!
آقا روی سر خیلی هایشان دستی کشید،
همان دست مجروح پدرانه ی دوست داشتنی... (اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای)
فرصت ها مانند ابر در گذرند...
فاصله ی دوری نرو
فرصتی مثل همین ماه رجب
می شنوی؟ - "این الرجبیون؟!"
فرصتی مثل همین حالا
برای نگاه کردن به چهره ی دوست داشتنی پدر
برای بوسیدن دست مادر
فرصتی برای دوست داشتن
برای دوست داشته شدن
فرصتی برای نگاه کردن به شمعدانی ها
فرصتی برای دست کشیدن رو آفتابگردان
فرصتی برای تماشای ماه
فرصتی برای خوب بودن!
برای حال خوب داشتن!
نکند روزی،
حسرت فرصت هایی که گذشت بخوری
فرصت ها نباید ساده بگذرند...
فرصت با هم بودنهایمان خیلی محدود است، خیلی محدود...
+ فرصت با تو بودن کم بود...
یه حال و هوایی دارم
خودمم نمیدونم چمه
نه نگرانی و استرسه
نه ذوق و شوق
نه انتظار
هم میخام گریه کنم
هم از ته دل بخندم
اینگار یه اتفاقی قراره بیفته
و من ازش خبر دارم
ولی من که خبر ندارم :(
از صدای زنگ در، زنگ تلفن، موبایل...
میترسم
خدایا!
توکل بر تو، خیر باشه!
+ هر دم از این باغ بری میرسد
هر کی رو که فکر کردیم خوشبخته و باریک الله گفتیم به زندگیش
خدا بهمون نشون داد طرف داره خون دل میخوره...
من از طلاق نفرت دارم و ازش میترسم،
خدایا، از زندگی ما و دوستان و نزدیکانم دورش کن!