چند وقتی است
نمیدانم روزهایم چگونه میگذرد
انگار شلوغ
ولی خلوت
خدا جان
شاید کمی گم کرده ام
برای تو بودن را
برنامه ام را خودت بچین
اگر کارها برای توست
شلوغش کن، زیادش کن
بگذار وقت کم بیاورم، کم خوابی بکشم
اما اگر دیدی خطاست
از تو دور است
راهم را ببند
بگذار از بیکاری
سبزی پاک کنم، خانه جارو کنم، گردگیری کنم...
اصلا بخوابم
خیر هم نیستیم، تو کاری کن شر هم نباشم خدا...
گاهی
نه، همیشه
دوست دارم بگویم
"اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء"
بگذر از گناهانم خدا
که میدانم، گره کارم تنها به دست تو باز می شود خدا
این که می گویم فرج
اینکه نمیشود
اینکه هر جمعه میگذرد
و من بدون ندبه...
شرمنده ام ولی،
به حق خوب هایت بیا...
+ خوب ترین خوب ها را برایم بخواه،
به کرامت تو نمی آید رهایم کنی...
+ تو کریمی و دو صد کوه به یک کاه دهی...
شاید شبیه مشهدم!
"من مات علی حب علی مات شهیدا"
تو شهید شدی
اشک های رمضانت گواه
تو شهید شدی
پرچم سیاه محرم خانه مان گواه
تو شهید شدی
میزبانی هیئت شاهزاده علی اکبرت گواه
تو شهید شدی
اصرار به برگزاری شادیمان در سالگرد ازدواج امیرالمومنین گواه
تو شهید شدی
جنگ و جبهه و ولایتت گواه
تو شهید شدی
گریه هایت برای مادر گواه
تو شهید شدی
سادگی علی وارت گواه
آری
شهید شدی
لحظه لحظه ی زندگیت گواه!
+ کاش من هم اینطور برم....
اصن به این نتیجه رسیدم که ما خیلی لوسیم!
ینی خدا لوسمون کرده
تا گفته بالا چشمت ابروست
ما افتادیم به گریه
که آی خدا
من چقدر بدبختم!!!!
دلم می خواد پوست کلفت باشم خدا
وقتی زدی بخندم!
اخم کردی ادا دربیارم
نازم کردی غش نکنم...
+ چقدر این گل و گیاه آرامش بخش هستن
+ گلی که دوست داشتی خراب شد، وقتی فهمید دیگه نیستی...
می گذرند این روزها
چند وقت دیگر
امروز می شود "قدیم"
وقتی میخواهم امروز را بیاد بیاورم
باید بگویم قبل تر ها!
می گذرد
مثل قبل تر ها که گذشت!
مثل روزهایی که یکی نبود...
حالا شده اند دوتا
نمی دانم
شاید شماره ها مدام زیاد شوند
شاید بخواهی فقط خودت بمانی!
هر چه که هست میگذرد...
+ گاهی تو را کنار خود احساس می کنم...
+ سکوت گذر ثانیه را کند می کند...
+ باز هم سفر کردیم...
جابجایی ها، کاملا عمدی و اختیاری است، پ
خواستم بگویم وقتی که "تو" نیستی، آواره ام...
آی پی یک بازدید کننده ی وبلاگ
برای عربستان سعودی است!
یادم آورد
که تا حال
از سگ های کثیف وهابی
چیزی ننوشته ام!
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
و آخر تابع له علی ذلک...
+ حواسمان باشد!
دعوا، دعوای عرب و عجم نیست!
خاندان رسول خدا ص هم عربند!
آنها که اربعین به زوارالحسین پناه میدادند هم عربند!
دعوا سر سگ های هار و نجسی به نام وهابیون است!
+ لعن الله علی آل سعود!
دارم زیارت ناحیه مقدسه گوش می کنم
با سوز می خواند
أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ ...
همین سه جمله کافی است برای دلم،
تکرار می کنم،
زمزم و صفا
آغشته به خون
هتک حرمت خیمه گاه...
چه میکنی با این جملات یا صاحب الزمان؟
چه میکنی با شیب الخضیب؟
چه میکنی با اجساد العاریات؟
چه میکنی با اعضاء المقطعات؟
+ هر روز عاشورا و همه جا کربلاست...
دوستی گفت
روی خاک شلمچه،
فتح المبین،
طلائیه،
اروند،
می نشینی
با همین چادر مشکی
برمیگردی
اما
عجیب است
که نیازی به تکاندن نیست
چادرت هنوز پاک است!
+ گفتم شاید این خاک هم،
دلش نمی آید از قدمگاه شهدا جدا شود
و بچسبد به من
آدم معمولی گناهکار
که گرفتار روزمرگی هاست
که با یک بلا یادش میرود
مهربانترین مهربانان را...