برای تحویل سال
فرار کردم
از خانه
و جای خالی تو!
کیلومترها دور از خانه
با آدم هایی که نمی شناختمشان
در حسینیه ی پادگانی که تا به حال ندیده بودم
تحویل سال
باز هم جای تو خالی بود،
که بیایی،
آب چهل یاسین بیاوری
بگویی تبرک است
رویمان را ببوسی
عیدیمان را از لای قرآنت بدهی
شکلات تعارف کنی
و بعد سکوت کنی و به تبریک عید آقا گوش بدهی
بعد هم تماس های تبریک
و گلایه ی ما
که پدرجان
گوشی را کنار بگذار و دو تا عکس خوب با ما بگیر
...
+ حدیث کساء را، آخرین بار
برای شفای تو خوانده بودم...
کاش میشد
قید زندگی را بزنی
بروی گوشه ای بنشینی
زانوهایت را بغل کنی
بعدش خدا
مهربانانه بیاید
دست بکشد روی سرت
کنارت بنشینت
بگوید تمام شد، غصه نخور!
+ میخوری زمین، بلند میشی،
بار اول، بار دم، بار سوم...
اما یه وقتی میرسه کم میاری...
میدونم محکم تر از کوه پشتمی خدا
ولی من...
+ خیلی بده آدم کم بیاره...
باور نمی کردم
چقدر شبیه "تو" بودن سخت است!
عاشق بودن ماندن سخت است!
این روزها خیلی ها از شبیه "تو" بودن فرار می کنند،
خیلی ها مانند تو نیستند بانو!
پای علی شان نمی ایستند!
علی شان را به دست شیطان عدو میسپرند!
خطبه مسجد کجاست؟! از مسمار در می ترسند!
مادر جان
شبیه "تو" بودن خیلی سخت است!
دست مرا بگیر
با خودت ببر
به همان کوچه های تنگ
که خودت باشی و حسن!
مرا ببر که دست عدو جای تو به صورتم بخورد!
مرا ببر به دعای شبانه ات مادر
یک جرعه صبر می خواهم از نماز شبت!
بیا و یک صفحه "علی" برایم بخوان!
به قیامت مرا "دخترم" صدا کن...
خیلی وقت است "مادرم" شده ای...
از همان وقتی که فهمیدم
شانه های بابا
فقط زمان گریه بر تو و حسین تو میلرزد....
+ هوای شلمچه دارم که عجیب عطر تو را دارد...
+ هنگامی که از چیزی می ترسی، خود را در آن بیافکن زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سخت تر است. حکمت 175نهج البلاغه
حوصله ی نوشتن هم نیست!
+ آدم گاهی آنقدر تنها می شود
و با خودش حرف می زند که تبدیل می شود به دو نفر...
پاتریک دوویت
+ بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه...! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد...
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه مسئله هاست
فاضل نظری
خدا جان
تصمیم های سخت
آدم های بزرگ می خواهند
کاش تصمیم هایم
در حد همان تصمیم کبری می ماند
بگذار به زبان چوپانی خودم بگویم
دلم یک دور همی می خواهد
من باشم و یکی که حرفم را بفهمد
راه را نشانم بدهد
خوبی و بدی راه را بگوید
و در تصمیم مصمم کند مرا
رهایی از این تردیدها
فقط به دست رضای تو
مولای رئوف من
امکان دارد
یک دور همی
من و صحن انقلاب و کبوتر ها...
+ دستم به خرید بلیط نمیرود،
شیرینی آخرین سفر یک ماه هم دوام نیاورد...
+ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
- هنوز به یادشی؟
- اوهوم
- چرا؟
- نمیدونم.
- دوستش داری؟
- بهش فکر نکردم.
- چرا؟
- نمیدونم
- تا حالا دعا کردی برگرده؟
- نه، اونی که با دعای من بیاد نمیخام...
- اگه بیاد...
- (وسط حرفش) نمیاد!
- باشه :( لااقل براش دعا کن
- دعا میکنم...
+ ادامه این مکالمه یادم آورد بعضی ها آنقدر که نشان می دهند مرد نیستند!
+ بعضی دوست ها تکلیفشان نامعلوم است
انگار بین زمین و آسمان معلق
دوست یا دشمن... شایدم همان حکایت خاله خرسه
اینها را سپردم به تو خداجان
+ همیشه از همه ی گذشته ی یک آدم نپرس،
آدم ها گاهی دوست دارند فراموش کنند.
دوستان رفته اند اردو،
عقد دوست جان (و هم تولدش) است،
خواهری نم نم عازم مشهد الرضاست،
همکلاسی ها نگران کنکور فـــردا،
همین نزدیکی ها سور و سات عروسی عموزاده!!!
و کلی خبر دیگر شبیه اینها....
من هم
بر سر مزاری نشسته
نه غمگین
نه شاد
الرحمن می خوانم...
+ هنوز می توانی لبخند بزنی، پس هنوز دستت توی دست خداست...
+ قاصدک دلم گرفته از زمیـــن...
+ سه نقطه ها را دوست دارم، کلی حرف نگفته دارند!
یادت باشه
اگه یه وقتی
دنیا رفیقتو زمین زد
اگه دیدی داره کم میاره
اگه دیدی ایمانش ته کشیده
غرق شده توی غصه ها
داره به هر چی هست و نیست چنگ میندازه
که خودشو از تک و تا نندازه
که از چشم خدا نیفته
یادت باشه هواشو داشته باشی
دستشو بگیری
آروم تو گوشش بگی"هی رفیق! خدا باهاته! غصه چرا؟!"
+ چند وقته با هر "دوستی" حرف میزنم، میگه نخاستم خلوتتو بهم بزنم، گفتم توی حال خودت باشی!!!
رفیق! بعضی وقتا لازمه خلوت آدمارو بهم بزنی، بهشون بگی تنها نیستن، بگی حق ندارن غصه بخورن...
دم بعضیا گرم، نبودن، من حتی اینم نبودم :(
چشم هایم را می بندم
جای خالی "تو"،
دیدن ندارد...
درست است که بعد از تو
نمرده ام
اما
زندگی هم نکرده ام...
+ یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن...
+ تنها کاری را تا فردا کنار بگذار، که حاضری بمیری بدون اینکه انجامش داده باشی! (وبلاگ گیله مرد)
+ برای نشاندن لبخند بر لب مـــادر، امروز هم دیر است...
دوستی می گفت
طبق فرموده ی پیامبر ص
که خود و علی را
پدران امت نامیدند
امروز هم
روز پدر بود!
+ روزت مبارکـــــــــــ ...
+ دورت بگردم... دور اون ضریحی که هواشو کردم...
خودت می دونی... که فقط خود تویی دوای دردم...
آقای مهربانی ها، یه کم بیشتر از خیلی دلتنگتم!
+ دلم که می گیرد، به خودم وعده ی روزهای خوب می دهم و خودم به خودم می خندم...